تولد یک سالگی
دختر گلمون یک ساله شده از ده ماهگی راه افتاده و تا الان یک دندون داره. مامان و باباش خیلی زحمت کشیدند و براش یک تولد خوشگل گرفتند دستشون درد نکنه. من هم چند تا عکس ازشون توی گوشیم دارم که میذارم. امیدوارم رستا جونم تولد 120 سالگیش رو جشن بگیره. دوستات دارم دختر ناز عمه.
این هم عکس تکی از رستا جون.
رستا و معین
رستا جون و شهریار جونم
یک عکس جدید از رستا جون
رستا جون یازده ماهش هست و یک دندون داره ولی دختر باهوش من یک ماهه که راه افتاده و بدون کمک کلی راه میره. فکر کنم زرنگیش به خودم رفته;-)
رستا و شهرزاد
اینجا شهرزاد جون با رستا گل عکس گرفتند که شهرزاد مشغول قلاببافی و رستا جونم مشغول نان خوردن هست.
این هم از نزدیک
جیگر عمه
عزیزم من خیلی سرم شلوغه و وقت نمیکنم برات مطلب و عکس بزارم عمه جون.
چند تا عکس که شهرزاد ازت گرفته رو میذارم. از دست این مامان و بابای تنبلات که هر چی میگم نمیرن برات عکس بزارن حالا من جورشون رو میکشم.
عکس 5 ماهگی
عکس 6 ماهگی با شهرزاد و شهریار
این هم از خوابیدنت عزیزم
رستا و معین
این عکس رو در هفت روزگی معین جونم گرفتم. از این دختر دایی پسر عمه که البته حالا دیگه یک جورایی با هم خواهر و برادرند. قربونتون بشم که هر چی میگذره بیشتر عاشقتون میشم. خیلی دوستون دارم عزیزای من.
من در فاصلۀ دو ماه و ده روز هم عمه شدم و هم خاله و این حس بسیار قشنگی است برای من.
ممنون از رستا و معین که این حسهای زیبا را به من دادند.
رستا با شهرزاد و شهریار
این عکس هم اولین باری که رستا خانم تشریف آوردند خونۀ ما(عمه مهداد) و یک عکس سه نفری با شهرزاد و شهریار انداختند. بچههای من عاشق این هستند که رستا جون را بغل کنند و ببوسند که البته همیشه از این کار منع میشوند. شهرزاد جون که خیلی زیاد رستا رو دوست داره و تا حالا کلی نقاشی برای رستا جون کشیده.
عاشق سه تایی تونم من.
سری سوم عکسها
خوب مگه چیه؟ گل سر زدم دیگه.
وا!!!!! مگه تا حالا گل سر ندید! چرا اینجوری به من نگاه میکنید!