عزیز دل مامانی این روزهای پایانی به دنیا آمدنت روزها به سختی می گذره و همه منتظر دیدن رویت ماهت هستیم نازنینم هر زمان بی طاقت میشم میرم تو اتاقت و با دیدن وسایلت کمی آروم میشم . قشنگم هفته پیش رفتم دکتر و تاریخ به دنیا آمدن شمادختر زیبا هفتم دی ماه است تا اون موقع ثانیه شماری میکنم عزیزم من بعدازظهر میرم خونه مامان جون و وقتی برگشتم واست مطلب جدید میزارم
پروانه های اتاق دختر خوشگلم
جمعه ی بیاد موندنی
عزیزم ، امروز خاله مهناز و عمو مجید و پسر خاله ات ( آقا صادق ) و مامان جون و آقا جون اومده بودن خونه مون ، روز خوبی بود ولی جای تو خیلی خیلی خالی بود البته حضورت رو همه روزه در کنار خودم حس می کنم و روزها و شب ها رو با گرمای وجودت روز شماری می کنم تا انشاء الله به سلامتی روز تولدت برسد و روی ماهت رو غرق بوسه کنم ، امروز به کمک خاله مهناز و عمو مجید و آقا صادق ، پوستر های جدید اتاقت رو که بابایی خریده بود ، چسبوندیم
تزئین اتاق
ماه من از امروز حدود27 روز تا به دنیا اومدنت باقی مونده - این روزها به فکر خرید وسایل و تزئین اتاقت هستیم. چند روز پیش بابایی چندتا پوستر با طرح های مختلف واسه دیوار اتاقت گرفته- خلاصه که همه ما شرایط و واسه اومدنت مهیا میکنیم و بی صبرانه منتظرتیم عزیزم.
درد دل
فرشته دوست داشتنی من خیلی دوست دارم زودتر ببینمت و بغلت کنم روزهای هفته واسه من خیلی دیر می گذره . عزیزم ببخشید که این مدت نتونستم واست مطلب بزارم آخه از وقتی که تو عزیز دلم با من هستی من استراحت مطلقم و از تاریخ 10 تیرماه که عمل کردم دیگه نتونستم از تخت بیرون بیام . تقریبا 5 ماه که مامانی اداره نرفته . دختر نازم همه اینها به خاطر دیدن روی ماه تویه . در ضمن این مدت عمه جون مهدادت کلی مطلب و عکس واست گذاشته تو سایت. تو خیلی دختر خوشبختی هستی که عمه به این مهربونی داری گلم.