عزیزم ، امروز خاله مهناز و عمو مجید و پسر خاله ات ( آقا صادق ) و مامان جون و آقا جون اومده بودن خونه مون ، روز خوبی بود ولی جای تو خیلی خیلی خالی بود البته حضورت رو همه روزه در کنار خودم حس می کنم و روزها و شب ها رو با گرمای وجودت روز شماری می کنم تا انشاء الله به سلامتی روز تولدت برسد و روی ماهت رو غرق بوسه کنم ، امروز به کمک خاله مهناز و عمو مجید و آقا صادق ، پوستر های جدید اتاقت رو که بابایی خریده بود ، چسبوندیم